عنوان کتاب : فروغی از تربیت اسلامی
نام ناشر : مفید
جلد : 1
نام و نام خانوادگی کاربر: محدثه صادقی
نام سایت : www.noorlib.ir ( کتابخانه دیجیتالی نور )
تاریخ دانلود : 1397/01/20
تعداد صفحات دانلود شده: 12

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 9)

و ميشنوند،از اينان بايد پرسيد آيا كمبود علم،مدرسه،دانشكده،دانشگاه،كتاب و كتابخانه،معدن و مواد،صنعت و تكنيك،دانش و دانشمند،ثروت و مال،علت اين‌همه بدبختى و بلاست!بى‌ترديد اگر جواب مثبت بدهند دروغگو خواهند بود زيرا قرن بيستم.قرن فرهنگ،علم،دانش،بينش، روانكاوى،روانشناسى،جامعه‌شناسى،صنعت،تكنولوژى،پيشرفت،فتح كرات آسمانى،كشف اسرار خلقت،قرن ماشين،توليد،مصرف،سياست،و....قرن همه چيز است،از برنامه‌هاى علمى و مادى جهان امروز چه كم دارد كه آن كمبود باعث اين‌همه بلا شده؟!

چه جوابى ميدهند،و راستى پاسخ اين پرسش چيست،بگذاريد اول جواب اين سؤال را بوسيله يكى از تربيت‌شدگان مكتب قرن بيستم كه پرفسورى مشهور و دانشمندى بنام است،و اطلاعات عميق او از اوضاع زندگى بشر او را بپاسخ‌گوئى باين پرسش رهنمون شده باينان بدهيم زيرا خود اينان نميخواهند بما جواب گفته و سند اسارت و بدبختى خود را بدست خود امضاء كنند،پروفسور يونگ روانشناس معروف ميگويد«بيمارى قرن ما بيمارى از دست دادن مذهب است،بشر قرن بيستم لامذهب شده و سرگشته در جستجوى روح خودا ست و تا مذهبى نيابد، آسايشى ندارد،لامذهبى،پوچى و بى‌معنا بودن زندگى را موجب شده،و داشتن هدف و آرمان بزندگى مفهوم و معنا ميدهند،و آن‌كس كه با شجاعت گام در راه خودشناسى گذاشت بخداشناسى ميرسد»

ملاحظه ميكنيد كه غرب و تمدن و دانش و صنعت سرگشته و مولد فساد و فحشاء سلامت و آرامش و پاكى را در كجا جستجو ميكند،در ايمان بخدا،نقش سلامت‌آفرين،و سعادت‌ساز ايمان چگونه قابل ترديد است،و براى كه قابل شك است؟

آنان كه از اين برنامه معنوى برخوردارند،بايد قدرش را دانسته و براى نگاهداريش تا سرحد جان كوشيده،و گستردن آن را در خانه و خانواده،و اجتماع در رأس تمام مسئوليت‌هاى خويش قرار دهند،و براى دفع خطر از ناحيه توحيد و ايمان بهرگونه كه ممكن است اقدام كرده و بمبارزه برخيزند و در اين راه هراسى بخود راه نداده و سستى نكنند زيرا بازيافت سلامت و امنيت و بدست آوردن عدالت اجتماعى جز در سايه ايمان بخدا و نفى شرك ميسر نيست.

راه تحصيل ايمان و نگاهدارى آن

از آثار اسلامى استفاده ميشود،كه بدست آوردن ايمان،يا شكوفا كردن فطرت،كه مايه

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 10)

عقيده به اللّه است،و نگاهدارى و ادامه دادن جلوه اين حقيقت در دل دو راه دارد:

1-شنيدن،يا مطالعه معارف اسلامى

2-اجراى دستورات،و پياده كردن فرمان‌هاى الهى

و اينك توضيح اين دو برنامه،در اينكه از ديرترين روزگار براى گوش و چشم بخاطر نيرو دادن بمغز و روح انسان،ارزش قائل بودند ترديدى نيست،و از اينكه امروز براى تبليغات سمعى و بصرى،يعنى تغذيه عقل و نفس نسل،مخصوصا در مراكز دانش از راه چشم و گوش اهميتى بسزا قائلند شكى نيست.

راستى آدمى فربه شود از راه گوش،و بحقيقت عقل و جان سيراب شوند از راه چشم،مگر نه اينست كه با شنيدن حقايق بر معلومات انسان افزوده گشته و آدمى از شنيده‌هايش اثر و رنگ ميگيرد،مگر نه اينست كه انسان با ديدن مناظر و دقت در ديده شده‌ها به رازهاى نهانى پى برده و از طريق مطالعه علوم،يا ديدن اوضاع عالم بر حجم دانستنيهايش افزوده ميگردد.

تبليغات سمعى و بصرى،و تشويق بشنيدن و مطالعه كردن،دانشجويان معارف را رشد داده و اصولا گوش و چشم،آگاهى دادن بانسانها را بعهده دارد.

آنان كه از نعمت شنوائى بى‌بهره‌اند،اين‌طور نيست كه از درياى بيكران دانش محروم باشند، زيرا از طريق چشم و قوه لامسه،بآنان تعليم علم ميدهند و مغز تشنه آنها را با وسائلى كه فراهم آورده‌اند سيراب ميكنند.

امروز براى حظ يك مسلك و مرام در جامعه،يا مؤمن نمودن يك ملت بمسلك خاص، مهمترين عامل،تبليغ سمعى و بصرى است.

نقش كتاب و جزوه براى آگاه كردن مردم،ايجاد مجالس سخنرانى يا برپا كردن كنفرانسها، بنمايش گذاردن فيلم،و برنامه‌هاى رسانه‌هاى گروهى،براى تقويت مغز و روح يك ملت،يا كوبيدن و درهم شكستن يك جامعه قابل ترديد نيست.

اسلام از چهارده قرن قبل براى گوش و چشم،و تبليغات صحيح سمعى و بصرى بخاطر پيش راندن ملت،بسوى تكامل و رشد،بيش از آنچه جهان امروز اهميت قائل است ارزش و اعتبار قائل بوده،و شايد در مجموع آيات و روايات بيش از هزاران بار،با كلمه گوش و چشم و لغت تبليغ،و تعليم علوم برخورد كرده،و نقش بى‌نظير اين دو عضو مهم را از نظر اسلام در بيدار كردن انسان،و شكوفا نمودن استعدادهايش ملاحظه كنيد.

قرآن مجيد نزديك به 148 بار ماده و مشتقات البصر و 197 بار ماده و شقوق السمع را ذكر

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 11)

كرده،و كثرت ياد شدن گوش و چشم در كتاب خدا،نمايانگر حساسيت اين دو عضو اساسى،در سعادت آدمى است،البته درصورتى‌كه هر دو بكار گرفته شوند،و در راه صحيح از آنان بهره‌بردارى شود،ورنه تعطيل آن دو،يا بغلط مصرف كردن اين دو وسيله،به بدبختى و شقاوت انسان منتهى خواهد گشت.

در اينجا نيكوست كه بپاره‌اى از آيات حق اشاره و موضوع پراهميت گوش و چشم از ديدگاه قرآن بررسى گردد.

إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤٰادَ كُلُّ أُولٰئِكَ كٰانَ عَنْهُ مَسْؤُلاً 1 :

براستى«گوش و چشم و قلب»سه عنصرى هستند كه در برابر حق مسئول‌اند،و در دادگاه عدالت حق بروز بازپسين،در مورد كار و فعاليت اين هر سه عضو بازپرسى خواهد شد.

جَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَ الْأَبْصٰارَ وَ الْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ 2

خداى بزرگ براى شما گوش و چشم و قوه درك قرار داد،تا بوسيله آنها بدريافت معارف و واقعيات وجود خويش و جهان نائل شده،بشكر حضرتش در برابر نعمتهاى بيشمارى كه بشما ارزانى داشته اقدام كنيد.

وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ اسْتَجٰارَكَ فَأَجِرْهُ حَتّٰى يَسْمَعَ كَلاٰمَ اللّٰهِ 3

چون مشركى به پيشگاهت پناهنده شود،از پناه دادنش دريغ مكن،تا در پناه تو مقررات الهى را بشنود.

أَ لَمْ نَجْعَلْ لَهُ عَيْنَيْنِ 4

آيا ما براى آدمى دو چشم بينا قرار نداديم.

إِنّٰا خَلَقْنَا الْإِنْسٰانَ مِنْ نُطْفَةٍ أَمْشٰاجٍ نَبْتَلِيهِ ،فَجَعَلْنٰاهُ سَمِيعاً بَصِيراً 5

انسان را از نطفه مخلوط و درهم و بهم آميخته آفريديم پس او را شنوا و بينا قرار داديم.

وَ لَقَدْ ذَرَأْنٰا لِجَهَنَّمَ كَثِيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ ،لَهُمْ قُلُوبٌ لاٰ يَفْقَهُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لاٰ يُبْصِرُونَ بِهٰا وَ لَهُمْ آذٰانٌ لاٰ يَسْمَعُونَ بِهٰا أُولٰئِكَ كَالْأَنْعٰامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولٰئِكَ هُمُ الْغٰافِلُونَ 6

بسيارى از جن و انس براى جهنمند،اينان كسانى هستند،كه نيروى فهم خود را براى دريافت صداى حق بكار نبردند،و چشم از ديدن حقيقت،و گوش از شنيدن فرمان خدا بستند،چه


1) <page number="11" />-الاسراء 39
2) -النحل 81
3) -التوبه 7
4) -البلد 9
5) -الانسان 2
6) -الاعراف 179
فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 12)

شبيه‌اند بچهارپايان،ولى بدترند،اينان را خواب غفلت در ربوده،و بهمين علت از شكوفا كردن نيروهاى انسانى،از راه گوش و چشم و فهم بازماندند.

اين آيات،و صدها آيه ديگر در قرآن،و روايات فراوانى كه در اين زمينه در كتبى از قبيل، كافى،من لا يحضره الفقيه،تحف العقول،مجمعه ورام،محجة البيضاء،جامع السعادت،وافى فيض،و تفاسير قرآن آمده،دليل بر اين است كه تحصيل واقعيات مخصوصا حقايق اسلامى از راه گوش و چشم بر عهده انسان امرى ضرورى،و كارى بس مهم است،و اين انسان مسلمانا ست كه براى بدست آوردن ايمان به اللّه و سپس برقرارى عدالت،در همه جبهه‌هاى حيات،بايد از چشم و گوش بهترين و برترين بهره را بگيرد دل را جلوه‌گاه انوار ملكوت،و فروغ نقش‌آفرين حق سازد.

مسلمان بايد براى كسب ايمان،شكوفا كردن فطرت،و مايه حق‌پرستى در وجود،و سپس حفظ پيوند خويش با حق كه منشأ تمام برنامه‌هاى مثبت و آثار عملى است،رنج مطالعه قرآن و كتب اسلامى،و شركت در مجالس زنده مذهبى كه بر اساس نيازهاى انسان عصر تشكيل ميشود، بخود هموار كرده و نيز بتماشاى آثار الهى در خلقت و دقت در آن،يا ديدن فيلمهائى كه از اوضاع آفرينش تهيه شده اقدام كند،تا از اين دو راه مقصود عالم را دريافته و نيروى ايمانش تقويت شود، و اين ريشه پاك در اعماق وجودش پابرجا و ثابت گردد.

اما اجراى فرمان و ادامه عمل به دستورات الهى:بسيار شنيده‌ايد كه براى تشويق مردم بورزش در مجلات ورزشى نوشته‌اند،يا از راه تبليغات سمعى گفته‌اند:هر روز ورزش كنيد،و تمرين در اين برنامه را از دست ندهيد زيرا ورزش بجسم توان و نيرو ميدهد،و در روح صفت مردانگى و جوانمردى ميآفريند،از دست دادن تمرين يا كم كردن ورزش بتدريج آدمى را به سستى كشانده و نيروى جسم و صفات روح را بنا بودى نزديك ميكند.

فردوسى شايد باين واقعيت اشاره كرده باشد،آنجا كه ميگويد:

ز نيرو بود مرد را راستى ز سستى بود كژى و كاستى
آرى تمرين و عمل چه در ناحيه برنامه‌هاى جسمى،چه در زاويه برنامه‌هاى تربيتى و الهى در دل و جان اثر گذاشته،و در زياد كردن محبت بمقصود،و عقيده به هدف سخت مؤثر است.

اجراى دستورات الهى،علاوه بر اينكه،بازده منافع سرشار خانوادگى و اجتماعى است،و ببهترين صورت به آبادى دنياى جامعه اسلامى و آخرت ملت مسلمان كمك ميكند،پاكى روان و رنگ خدائى دل را بيشتر كرده،و قلب را در راه عشق بحق و نائل شدن باطمينان و به آرامش

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 13)

كامل نيرومندتر ميكند.

قرآن و روايات براى تقويت عقيده،و حفظ ايمان،و پابرجائى اعتقاد بحق مردم را دعوت باجراى قانون نموده،و حفظ پيوند با حق،و تسليم بودن در برابر حضرتش را،در گرو كوشش و جهاد و فعاليت و مبارزه در راه هدف ميدانند.

إِنَّ الْإِنْسٰانَ لَفِي خُسْرٍ إِلاَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّٰالِحٰاتِ وَ تَوٰاصَوْا بِالْحَقِّ وَ تَوٰاصَوْا بِالصَّبْرِ:

بدون شك انسان در زيان است،مگر آنان كه بحق عقيده دارند و دلشان از ايمان به اللّه موج ميزند و از پس اين ايمان،باجراى دستورات او برخاسته،و يكديگر را براى پا بر جا ماندن در حوزه حق،و استقامت در راه هدف سفارش و نصيحت ميكنند.

آرى آيه سوم سوره و العصر دلالت دارد،كه دارند ايمان،اگر باجراى دستور الهى برنخيزد زيان ميكند،و خسارت و ضررش در اينست كه با عدم عمل بتدريج شعله ايمان ضعيف شده،تا جائى كه بخاموشى ميگرايد و صاحبش بانكار واقعيات برميخيزد.

قرآن در سوره روم آيه دهم باين موضوع اشاره دارد،آنجا كه ميفرمايد:

ثُمَّ كٰانَ عٰاقِبَةَ الَّذِينَ أَسٰاؤُا السُّواىٰ أَنْ كَذَّبُوا بِآيٰاتِ اللّٰهِ وَ كٰانُوا بِهٰا يَسْتَهْزِؤُنَ :

آنان كه آلوده بكردار ناپسند شدند،و باعمال زشت دست‌آلودند عاقبت دلشان تاريك گشت و بانكار نشانه‌هاى نمايشگر اللّه برخاسته،و برنامه‌هاى الهى را بمسخره گرفتند.

اين آيه بر اين واقعيت دلالت دارد،كه دورى از عمل،و سستى ورزيدن در اجراى فرمان، فرجام بدى را براى بشر بارمغان خواهد آورد،و آن فرجام بد عبارتست از پريدن از كمال ايمان، چون پرش تير از قوس تيرانداز!!

در هر صورت رنج و زحمت مطالعه كتب،يا شركت در مجالس زنده مذهبى،يا دوستى و آميزش با دانشمندان،يا توجه و دقت در سراسر كاخ خلقت،براى تحصيل ايمان به اللّه،و باجرا گذاشتن فرامين او،براى ساختن دنيا و آخرت آباد،نوعى مبارزه و كوشش،بلكه بهترين و سودمندترين جهاد و فعاليت و حركتى است كه انسان انجام ميدهد،و بدون اين مبارزه بهيچ جا نرسيده،و بهيچ فضيلت و حقيقتى دست نمييابد،شما ميتوانيد در بخش بعد ارزش مسئله مبارزه،و آثارش را در همه برنامه‌هاى حيات مطالعه كنيد.

مبارزه و جهاد

تمام عناصر آفرينش،و اجزاء خلقت،اعم از جماد،نبات،حيوان،و انسان در راه رسيدن

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 14)

بكمال،و مقصود نهائى،و براى بدست آوردن راه مستقيم،و خلاصه براى آماده نمودن خويش براى زيستن،با موانع و حوادثى روبرو هستند،كه براى برداشتن آن موانع از مسير حيات خود و رسيدن بهدف،چاره‌اى جز مبارزه و جنگيدن با هيولاى موانع،و حوادث و بلاها ندارند.

از لغت مبارزه و جنگ وحشت نكنيد،زيرا مبارزه و جهاد همان فعاليت و كوشش موجود و زنده است،كه بخاطر بدست آوردن برنامه‌هاى لازم،چاره‌اى جز آن ندارد.

اين حقيقت حتمى است،كه هيچ جزئى از اجزاء كاخ حيرت‌آور آفرينش بدون سعى و كوشش،و منهاى تحمل رنج و سختى،و خارج از گردونه مبارزه به نتيجه نخواهد رسيد،و زندگى سالم بدست نخواهد آورد.

انسان نيز كه برترين موجود روى زمين است،از اين قاعده مستثنى نيست،بلكه موانع راه حيات انسانى او بيشتر و در نتيجه بايد ميدان فعاليت و مبارزه او گسترده‌تر باشد،بقول قرآن مجيد در سوره النجم آيه 39

وَ أَنْ لَيْسَ لِلْإِنْسٰانِ إِلاّٰ مٰا سَعىٰ :

انسان بدون فعاليت و تحمل رنج،و استقامت و ايستادگى در ميدان مبارزه با موانع و حوادث،ثمر و محصولى عايدش نميشود.

راستى كدام انسان بدون قبول زحمت،ماوراى تحمل سختى،منهاى مبارزه با پيش‌آمدها، خارج از برخورد با مشقات توانسته،بكب فضيلت نائل آيد،و بمقاصدى كه عالم آفرين برايش مقرر داشته برسد؟

نه تنها بدست آوردن برنامه‌هاى مثبت نياز به مبارزه و كوشش دارد،بلكه رسيدن بهدفهاى غير انسانى هم مركب فعاليت لازم دارد مگر ستمگران و بيدادگران تاريخ براى رسيدن بهدفهاى شوم خود،انواع سختى‌ها را بجان نخريدند،و در راه بكرسى نشاندن مرام و حكومت خويش ايستادگى و مبارزه نكردند؟

در هر حال مبارزه يك امر ضرورى است،و ميتوان گفت حيات بدون جنگ و جهاد مساوى با نيستى و عدم است.

بايد توجه داشت،كه در اين مسير خستگى انسان را از رسيدن بهدف باز ندارد،زيرا سستى و خستگى هم يك مانع است،كه بايد با اراده‌اى استوار،با اين مانع هم جنگيد.

آنان كه در برابر فشارها،و موانع خسته ميشوند،و اظهار عجز و زبونى مينمايند،و يا گاهى براى فرار از مبارزه و حوادث در راه حيات،حوادثى كه نتيجه و هدف پس از آن است،بگوشه

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 15)

انزوا پناه ميبرند،و بانتخاب زاويه‌اى خلوت برميخيزند،و از برنامه‌هاى تربيت‌كننده،و نيرودهنده دورى ميجويند،و يا بخيال خود براى راحت شدن،و بچنگ آوردن خوشبختى خودكشى ميكنند، انسان نيستند،و از آدميت بهره‌اى ندارند اينان معناى حيات را نيافته و راستى از بهره‌هاى هستى بيخبرند.

اينان اگر مفهوم حيات را مييافتند،و آگاه ميشدند كه رسيدن به هدفهاى مثبت،هميشه توأم با رنج و زحمت،و مبارزه و فعاليت،و احيانا مساوى با گرسنگى و تشنگى،و جنگ و جهاد و آواره شدن از خانه و شهر،چه‌بسا زندان و تبعيد و زجر،يا برابر با نوشيدن شربت گواراى شهادت در راه خداست،هيچگاه به تن‌پرورى و سستى و كسالت و خسته شدن از حيات و فرار از مسئوليت و عاقبت خودكشى تن نميدادند.

اصولا در راه رسيدن بسرمايه‌هاى مادى،يا بهره‌هاى معنوى يا در راه برقرار كردن ارتباط با افراد جامعه،يا تشكيل زندگى موافق با برنامه‌هاى انسانى،موانع و مشكلاتى وجود دارد،كه انسان بايد بجاى ترس از واقعه،يا سستى و تن‌پرورى،شجاعت و بى‌باكى،كوشش و مبارزه در راه مقصود را برگزيده،تا حصول پيروزى مبارزه را ادامه دهد،و آگاه باشد كه فتح و غلبه، محصول استقامت و جنگ با موانع است،و فضيلت و شرف و كيان آدمى بسته به تحمل سختيها،و قبول بار جهاد و كوشش است.

پيروزى و فتح

قرآن مجيد ميفرمايد:

لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسٰانَ فِي كَبَدٍ 1 :

همانا انسان در ميدان رنج و زحمت،و فعاليت و كوشش،و ناراحتى و فشار آفريده شده، ولى بايد باين معنى بينا باشد،كه هر سود و بهره از پس سختى و كوشش است.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً« إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً» 2 :

پيروزى حتمى،پس از تحمل شدائد،و استقامت و صبر در ميدان مبارزه با موانع از آن انسان است،و مسئله مبارزه با پيش‌آمدها،و ايستادگى در راه بدست آوردن هدف،و پيروزى پس از جنگ آن‌قدر مهم و با ارزش است،كه قرآن مجيد در بسيارى از سوره‌ها و آيات،مردم را بجنگ در تمام جبهه‌هاى حيات،اعم از جنگ و مبارزه با هواى نفس،يا با دشمنان دين و وطن،يا با زندقه


1) <page number="15" />-البلد 4
2) -الانشراح 6-7
فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 16)

و كفر و مكتبهاى ضد انسانى دعوت نموده،و وعده پيروزى به جنگجويان داده،و نتيجه فرار از مبارزه و ميدان جنگ را،گرفتار آمدن بخشم و عذاب الهى دانسته است 1

قرآن ميگويد:با عوامل بازدارنده از هدف مبارزه كنيد،و بخود ترس و هراس راه نداده،و اميد حتمى به پيروزى داشته،و بدانيد كه وعده خدا حق است،و اين خداوند است كه بمردم مؤمن نويد پيروزى و فتح داده است. 2

كتاب خدا در سوره يوسف نااميد بودن از پيروزى را از صفات كفار و ناسپاسان قلمداد كرده. 3و جامعه را از يأس و ترس از نرسيدن به مقصود برحذر داشته.

جوانى كه هيجده سال در خانه پدر و مادر،خورده و خوابيده و وقت گرامى را بعيش و نوش گذرانده،و هرگاه اراده خروج از خانه مينموده با پولى كه وسائل خوش‌گذرانيش را آماده ميكرده،خارج ميشده،و چون از تفريح بيرون بخانه بازميگشته،انواع غذاهاى لذيذ و دلچسب برايش آماده بوده،پس از احضار بسربازخانه،قواعد و مقررات ارتش ايجاب ميكند كه او را در فشار گذاشته،و بتمرينهاى سخت وادارد.

قبل از دميدن صبح او را از خواب بيدار كرده،و با در اختيار گذاردن كمترين فرصت باو از او اجراى تمام دستورات را ميخواهند.

بجيره‌بندى شدن غذا و آب دچارش كرده،و در اردوهاى بيابانى او را بكارهاى فوق‌العاده سخت واميدارند،و از او ميخواهند در سايه تمرين عمليات محير العقول انجام دهد،و گاهى يك شبانه‌روز باو پاسدارى داده و چرت زدن را برايش جرم حساب ميكنند،و خلاصه از طريق زجرها و سختى‌ها و كارهاى سنگين،و بيخوابى و گرسنگى و تشنگى او را يك انسان مبارزه‌كننده با پيش‌آمدها بار ميآورند،تا بهنگام نياز از وجودش براى حفظ يك قاره يا يك منطقه و كشور استفاده كنند.

سر بازاگر بخواهد در سربازخانه همانند خانه و آغوش گرم پدر و مادر ادامه زندگى دهد،نه اينكه نخواهد توانست دفع حادثه كند،بلكه در اولين فرصت بخاطر حفظ شكم و شهوت،هو اجراى برنامه‌هاى عيش و نوش و از همه بدتر بعلت نداشتن اراده قوى و آگاه نبودن براه مبارزه، از برابر پيش‌آمد و حادثه و از ميدان جهاد و جنگ گريخته و ملت و كشورى را در اختيار دشمن قرار خواهد داد.

در صحنه‌هاى نبرد و پيكار ميان مردم مسلمان و اسرائيل در خاورميانه،بيشتر اوقات


1) <page number="16" />-الاتفال 16-17
2) -آيات جهاد
3) -يوسف 87
فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 17)

پيروزى نصيب دشمن بود،و اين پيروزى تعجب نداشت،زيرا دشمن با كمى افراد و محدود بودن برنامه‌هايش،از مسائل نظامى آگاه بيشترى داشت،و براى پيشبرد مبارزه تمرينهاى سختتر،و اين يك سنت طبيعى است كه غلبه هميشه از آن مردم آگاه‌تر و سرسخت‌تر است.

البته مسلمانان در اين پيكارهاى پى‌درپى،و شكستهاى رسواكننده از پاى ننشستند،سعى كردند بموضع‌گيرى در برابر دشمن آگاه‌تر شوند،كوشيدند تا با تمرينهاى طاقت‌فرسا به نوان و نيروى اراده بيفزايند،همت بخرج دادند تا خويش را براى دفاع از كيان اسلام و ملت اسلام آماده‌تر كنند.بالاخره از پس آن‌همه ناكامى خود را براى شدن با دشمن و بدست آوردن فتح آماده كردند.

آنان از رموز و اسرار دشمن،و مواقف سوق الجيشى آگاه شدند،و از تن‌پرورى و سستى و عيش و نوش دست كشيده،و بتمرينهاى سخت براى شكستن خط بارلو كه مردم جهان آن را آسيب‌ناپذير ميانگاشتند تن دادند،نتيجه آگاهى،و تحمل تمرينهاى سخت اين شد كه در ماه رمضان بدشمن حمله كرده،خط بارلو را شكستند،و ارتفاعات جولان را از دشمن گرفته پرچم اسلام را بر قله‌هاى آن نصب كردند،و بدون ترديد اگر غرب خونخوارتر از گرگ بكمك دشمن نشتافته بود،امروز بجاى نقشه اسرائيل در صفحه جغرافيا نقشه فلسطين عزيز نقش داشت،ولى نبايد نااميد بود،زيرا مسلمانان از چهار نيرو برخوردارند،اگر همه تبديل بدست واحد شوند و ايجاد وحدت و يكپارچگى نمايند،بر دشمن پيروز شده،و زمين را در سيطره خويش خواهند آورد،اين چهار نيرو عبارتست از:

1-قرآن مجيد قانون اساسى حيات.

2-معارف گسترده اسلامى كه از زبان پيامبر و ائمه بزرگ بما رسيده.

3-نيروى انسانى نزديك به نهصد مليون نفر.

4معادن زرخيزى كه نمونه‌اش در هيچ منطقه جهان يافت نميگردد.

آرى مبارزه لازم است و بى‌ترديد از پس مبارزه و جنگ پيروزى حتمى است.

فَإِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً، إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْراً

نابرده رنج گنج ميسر نميشود مزد آن گرفت جان برادر كه كار كرد
آيا پيروزى و فتح بدون زحمت و رنج،و منهاى مبارزه و پايدارى در راه هدف باور كردنى است؟

ميدانيد كه مبارزه مخصوص بميدان جنگ با دشمن نيست،بلكه در تمام جوانب حيات

فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 18)

تحمل برنامه‌هاى مبارزه براى بدست آوردن پيروزى و رسيدن بهدف لازم است.

نوابغ و دانشمندان بزرگ بدون مبارزه با عوامل جهل و نادانى،و منهاى تحصيل و مطالعه، و كشيدن بار سنگين بيخوابى و سفر نابغه و دانشمند نشدند.

رنجهائى كه ملا صالح مازندرانى در راه بدست آوردن موفقيت كشيد راستى اعجاب‌انگيز است،ميگويند:در ميان دانشجويان هم‌دوره‌اش كسى همانند او فقير و تهيدست نبود،مينويسند براى مطالعه درونش از نور چراغى كه در تابستان و زمستان در حياط مدرسه روشن بود استفاده ميكرد چون خودش توانائى خريدن ارزان‌ترين چراغ را نداشت!!

او با تمام موانع راه تحصيل مبارزه كرد،و در آن راه به پيروزيهاى چشم‌گيرى رسيد،آثار علمى‌اش مخصوصا شرح اصول كافى از گرانبهاترين ميراثى است كه يك عالم شيعى از خود بجاى گذاشته.

حافظ در ابتداى جوانى،بخاطر عشق به علم روزها را به مدرسه ميرفت و براى اداره امور مادى زندگى،و مخارج مادر و افرادى كه مسئوليتشان بعهده او بود،قسمتى از ساعات شب را در يك نانوائى مشغول فعاليت بود و بكار خميرگيرى اشتغال داشت،او از رنج تحصيل،كار طاقت‌فرساى شب،بزاويه سستى ننشست،و تنبلى و بيكارى پيشه نكرد بردبارى و حوصله محبوبش بود،و صبر و استقامت معشوقش،در راه مبارزه با سختيها پيروز شد،و نامش در لوح عرفان و علم گل سرسبد گشت،غزلياتش جهانگير شد،نواى جانش ناى عالم را پر كرد. 1

مغول بسرپرستى چنگيز،بهنگام حمله به ايران،آنچه ساختمان بود خراب كردند،جمعيتها و موجودات زنده را كشتند،كتابخانه‌ها را آتش كشيدند به كوچك و بزرگ رحم نكردند،تنها چيزى كه از كشور پهناور خوارزمشاهيان باقى گذاردند ويرانه‌اى بود و بس،در گيرودار همان ايام بود كهى كى از فرزندان مجاهد بيدار اين سرزمين بنام نصير الدين مشغول كسب دانش شد، روحيه‌اش چون كوه بود،و ظرف وجودش مثال دريا،حادثه‌ها در او اثر نميگذاشت،آنچه برايش مهم بود كسب دانش و علم بود،در اين راه مبارزه اعجاب‌انگيزى داشت،حوادث و گرفتاريهاى طاقت‌فرسائى به او هجوم كرد،ولى او مبارز و جنگجوئى نبود كه ميدان نبرد را خالى كند،و با برنامه‌هاى ارزنده‌اش كه شالوده‌ى آينده روشنى را ميريخت وداع نمايد،مبارزه كرد،موانع را از سر راه برداشت،بزرگ مردى بى‌نظير شد،عقل حادى عشر گشت،معلم و استاد بشرش خواندند، آثارى ارج‌دار بجاى گذارد،او را در رديف بهترين استادان فلسفه،حكم،منطق،هيئت،رياضى،


1) <page number="18" />-مقدمه سفينه حافظ ص 27
فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 19)

علم كلام،فقه،و سياست و...ميشناسند.

او بر ويرانه‌هاى باقى مانده از مغول،در شهر مراغه كتابخانه‌اى بزرگ،بنا كرد،علامه حلى آن فقيه و عالم كم‌نظير كه شش سال از محضرش استفاده علمى كرد ميگويد،كتابخانه‌اى كه استادم فراهم آورده بود داراى چهارصد هزار كتاب علمى بود با فهرستى منظم و جالب،خواجه رهبرى دانشمندان زمان را بعهده داشت،رئيس رصدخانه مراغه بود،نظامت دانشگاه و كتابخانه و برنامه تحصيلى دانشجويان علوم مختلفه بر عهده‌اش قرار داشت و پست خطير نخست‌وزيرى هلاكوخان مغول بر او محول بود،با اين‌همه كثرت كار،علامه حلى بدائى بزرگوارش محقق،كه به علامه گفته بود بخاطر نشست و برخاست با وزير دولت مغول بايد كفاره بپردازى و كفاره تو مقدارى نماز و روزه است،و پس از اداى كفّاره بدرس من حاضر شو،عرضه داشت دائى جان من جائى براى كفاره دادن بخاطر معاشرت با اهل سياست كه بعقيدۀ شما از زمره ظالمين هستند نمى‌بينم زيرا من در اين شش سالى كه معاشر با خواجه طوسى بودم،و از جنابش براى كسب علم استفاده ميكردم براى يك‌بار يك ترك اولى از آن بزرگ انسان بى‌نظير مشاهده نكردم،گوئى اين انسان آراسته به مقام عصمت است: 1

نوشته‌اند،شهيد اول در راه بدست آوردن دانش،رنج‌هاى فراوان تحمل كرد،او در مبارزه با حوادث و موانع پيروز شد آرى خداوند به مردم با ايمان وعده فتح و غلبه داده،و وعده حق تخلف‌ناپذير است.

بهنگامى كه به كرسى مرجعيت نشست،زمام امور بدست مخالفين بود،بخاطر حسادت از او سعايت كردند،عالم‌نمايان نميتوانستند سرمايه‌اى گران هم‌چون او را در برابر خويش ببينند!!

آن مرد بزرگ محكوم بزندان شد،ميگويند در گوشه زندان بدون در دست داشتن مدارك، به مدت شش روز كتاب با عظمت لمعه را كه حاوى تمام برنامه‌هاى فقهى اسلام از طهارت تا ديات است نوشت،راستى چه حافظه پرنيروئى كه تمام فقه را حفظ داشت،اين كتاب با توضيحات شهيد اول امروز از كتابهاى معتبر درسى حوزه‌هاى شيعه و تشيع است،اعجاب‌انگيزتر اين است


1) <page number="19" />-من اين داستان اعجاب‌انگيز را در سال 1354 شمسى از حضرت آيت اله العظمى آخوند ملا على همدانى شنيدم، <nl />آخوند انسانى وارسته و دارنده كمالات علمى و اخلاقى بود آن‌چنان كه زيارت ايشان آدمى را به ياد حق ميانداخت من از آن <nl />حضرت اجازه روايتى مفصل كتبى و شفاهى دارم.بهنگامى كه اين زيرنويس را بياد ايشان مينوشتم با كمال تأسف نزديك به ده <nl />روز بود كه عالم تشيّع بفقدانش مبتلا شده بود،او منشأ آثار مثبت بسيارى از قبيل كتابخانه و تأليفات علمى و شاگردان برجسته <nl />بوده.
فروغی از تربیت اسلامی جلد 1 ، (صفحه 20)

كه ميگويند در زندان قلم و كاغذ نداشت،با چوب‌هاى خشكى كه حجم و طولش از چوب كبريت كمتر بود،و آغشته بخون دست خود ميكرد لمعه را بر برگهاى درخت نوشت،و بوسيله‌اى بيرون داد:آرى مبارزه هرچند سخت،طاقت‌فرسا باشد،بدنبالش پيروزى و فتح است،بهمين خاطر بايد گفت:اول مبارزه آنگاه پيروزى سپس ادامه زندگى و حيات،زيرا حيات بدون مبارزه حيات دادن و وحشيان است،حيات انسانى نيست.

پيوند روزه با مبارزه

ما مردم مسلمان،براى حفظ كيان اسلام در ميدان حيات،و براى بدست آوردن حسنات،و آراسته شدن به مكارم اخلاق،و به چنگ آوردن فضائل انسانى و زدودن رذائل،و استيفاى حقوق طبيعى،ناچار بمبارزه و جاد،در ميدانهاى گوناگون هستيم،كه از ميان آنها سه نوع مبارزه بنياد سعادت و سلامت را در حيات ما تشكيل ميدهد:

1-مبارزه با دشمنان متجاوز در ميدان رزم.

2-مبارزه با هواى نفس و اثار آن كه عبارت از معاصى است.

3جهاد و كوشش براى پياده كردن برنامه‌هاى مثبت و اعمال شايسته. 1ما براى بدست آوردن پيروزى در اين سه ميدان به دو برنامه اساسى و زيربنائى نيازمنديم،كه بدون آن دو برنامه فتح و پيروزى ميسر نيست.

1-آگاهى نسبت به كيفيت مبارزه

2-تحصيل نيرو و آمادگى جسمى و روحى

اما آگاهى و بينش در اين مرز،تنها از راه فهم قرآن،نهج البلاغه،صحيفه،و سنت پيامبر ميسر است،و اين آگاهى را يا بايد از طريق مطالعه يا معاشرت با دانشمندان مسئول كسب كرد.

اما بدست آوردن نيروى جسمى و روحى،از طريق حفظ بهداشت،قرار گرفتن در كانال بعضى از عبادات بخصوص روزه ميسر است. 2زيرا روزه علاوه بر ايجاد سلامتى و نيرو در جسم، روان را نيز بخاطر انجام فرمان حق و خوددارى از آلودگيها پاك كرده،و قوت دل،و اراده قوى، و پاكى جان به انسان مى‌بخشد،و از همين‌جاست كه ميتوان پيوند روزه را به سه نوع مبارزه يك


1) <page number="20" />-اين تقسيم از روايت مشهورى كه،كتب مهم روايتى از قول رهبر اسلام نقل كرده‌اند استفاده شده،آنجا كه پيامبر <nl />بزرگ فرموده:پايدارى در سه جا براى مسلمان ضرورى است:در برابر مصيبت،در مقابل گناه،بهنگام روبرو شدن با عبادت، <nl />آرى اگر اين سه نوع مبارزه نبود،امر باستقامت و صبر مفهومى نداشت چون صبر در قرآن و روايت اكثر در برابر جنگ و <nl />جهاد استعمال شده.
2) -صوموا تصحوا