مكافات نماز قضا
پیوند: http://saghez.kowsarblog.ir/?p=297852&more=1&c=1&tb=1&pb=1
اصلا اگه گوشمالي نده خدا غصه بايد خورد. خدا هركي را بيشتر دوست داره بيشتر هواشو داره ضرر نكنه. از مكافات عمل آدم به خودش مي ياد وخودش نعمتيه و بيشتر از هر نعمت ديگه اي بايد شكر كنيم . خداي مهربون بلاهاش مال اولياءشه.مال اوناييه كه دوستشون داره.اگه نماز صبحمون قضا بشه و مكافاتش را نبينم معلومه ازم راضي نبوده خداي مهربونم. چون اگه راضي باشه زود هوشيارم ميكنه برگردم به مسير.خدايا آني و كمتر از آني ما را به خودمون وامگذار.به خودت پناه مي برم وقت سختي ها و عقوبتت .سختي ها و مكافات دنيا خيلي نعمتن .گرفتاري آخرت هزار مرتبه بدتر از گرفتاري دنياست.
بيشتر ميخواي بدوني؟ برو به اين لينك:http://mastoor.ir/index.php?option=com_content&task=view&id=4063&Itemid=2&mosmsg=%D8%A7%D8%B2+%D8%B1%D8%A7%DB%8C+%D8%B4%D9%85%D8%A7+%D9%85%D8%AA%D8%B4%DA%A9%D8%B1%DB%8C%D9%85%21
آیا تا به حال به بیماریی مبتلا شده اید که علتش را ندانید و بعد از بهبود احساس سبکی بهتان دست داده باشد و فکر کنید که به خدا نزدیکتر شده اید؟
اگر چنین حال و هوایی داشته اید، خوشحال باشید چون بر طبق روایات راه های بخشش گناه از طرف خداوند متفاوت و متنوع است و بسته به گناه و اعمال زشت بنده فرق می کند.
برای مثال در برخی روایات ابتلای به بیماری، نیازمندی و سختی در مرگ راه های پاک شدن انسان از گناه معرفی شده است.
برای مثال در حدیثی حضرت باقر عليه السلام می فرمایند: چون خداى عزوجل خواهد كه بنده اى را كه داراى گناهيست اكرام كند او را به بيمارى گرفتارى كند، و اگر اينكار را نكند به نيازمندى مبتلايش سازد، و اگر اينكار را با او نكرد مرگ را بر او سخت كند تا بدان واسطه گناهش را جبران كند (و بگناهش مكافات كند) و چون بخواهد بنده اى را كه حسنه اى در نزدش دارد خوار كند تنش را سالم كند و اگر اينكار را درباره اش نكند روزيش را فراخ گرداند، و اگر آنرا هم درباره اش انجام ندهد مرگ را بر او آسان كند تا بدان سبب در عوض آن حسنه او را پاداش دهد.(1)
اما علاوه بر موارد بالا، تنگی روزی و ترس و هراس در دنیا هم می تواند کفاره گناهان باشد.
حضرت صادق عليه السلام در این باره به سخن رسولخدا (ص ) اشاره کرده اند، که ایشان فرمودند: خداى عزوجل فرمايد بعزت و جلالم سوگند من بنده اى كه بخواهم رحمتش كنم از دنيا بيرون نبرم تا اينكه هر گناهى كرده است (عوضش را) يا بوسيله بيمارى در تنش ، يا به تنگى در روزيش ، يا با ترس و هراس در دنيايش ، و اگر باز هم چيزى بماند مرگ را بر او سخت كنم ، و بعزت و جلالم سوگند بندهاى را كه بخواهم عذاب كنم از دنيا بيرون نبرم تا هر كارى نيكى انجام داده (عوض كاملش ) را باو بدهم : يا بفراخى در روزيش، و يا بسلامت در تنش، و يا به آسودگى خاطر در دنيايش، و اگر باز هم چيزى باقى ماند مرگ را بر او آسان كنم. (2)
و باز هم حضرت صادق (ع ) می فرمایند: همانا مؤ من خواب هولناك ببيند و (بواسطه همان ترسى كه كرده ) گناهش آمرزيده شود، و تنش رنج كار ببيند پس گناهش آمرزيده شود.(3)
در روایتی اميرالمؤ منين(ع) در تفسير گفتار خداى عزوجل، می فرمایند: ((و هر چه به شما رسد از پيش آمدها پس به سبب چيزى است كه دستهاى شما فراهم كرده اند و خداوند از بسيارى گناهان در گذرد)) (سوره شورى آيه 30)؛ هيچ پيچ خوردن رگى و برخورد به سنگى و لغزش گامى و خراش دادن چوبى نیست، جز بخاطر گناهى، و هر آينه آنچه را كه خداوند در گذرد بيشتر است ، پس هر كه را خداوند در دنيا به كيفر گناهش شتاب كرد پس آن خداى عزوجل و والاتر و كريمتر و بزرگوارتر از آنست كه دوباره در آخرت او را كيفر كند.(4)
رسول خدا(ص) غم و اندوه را راه پاک شدن مومن می دانند، ایشان فرمودند: پيوسته غم و اندوه گريبانگير مؤ من باشد تا براى او گناهى بجا نگذارند.(5)
البته نمی توان گفت که همه ی مصیبت هایی که برای انسان در این دنیا پیش می آید، کفاره گناهان اوست، بلکه گاهی به سبب ترفیع درجه و رتبه و امتحانات الهی مصائبی پیش می آید.
روزی ابن بكير از حضرت صادق (ع ) در مورد آیه 30 شوری ((و هر چه مصيبت بشما رسد بواسطه آن چيزى است كه خودتان كرده ايد)) سوال کرد و حضرت دنباله آيه را خواندند و فرمودند: ((و از بسيارى از گناهان بگذرد))
ابوبکیر عرض کرد: مقصودم دنباله آيه نبود (بلكه) بفرمائيد آیا آنچه به على عليه السلام و خاندانش رسید از همین باب است؟ (يعنى آنها چه كرده بودند كه آنهمه مصيبت و بلا بدانها رسيد؟)
امام(ع) فرمودند: همانا رسول خدا (ص ) در هر روز بدون اينكه گناهى داشته باشد هفتاد بار استغفار مى كرد.(6)
فلسفه استغفار پیامبر و خاندانش علل متعددی داشته که ما در این جا به طور خلاصه بیان می کنیم:
وجوه مختلف استغفار پیامبر خدا(ص) و خاندانش
1. ممکن است استغفار آنها به خاطر گناه امت باشد و آنها به خاطر مردم از خدا طلب بخشش کنند و در حقیقت، به این وسیله خود را در درگاه خداوند ضامن مردم قرار داده، آنها را شفاعت کنند. چرا که خداوند آنها را برای امت مایه رحمت قرار داده است و نیز آنها را شفیع مردم قرار داده تا به هنگام توسل از مردم دستگیری کنند.
2. ممکن است به دلیل اوج نزدیکی به ساحت مقدس پروردگار، از حسنات خویش استغفار کنند. چرا که «حسنات الابرار سیئات المقربین» و کارهای نیک خود را شایسته مقام ربوبی پروردگار ندانند و این در حالی است که از آنها گناه و یا مکروه و یا ترک اولایی نیز صادر نشده است. البته برای افرادی مثل ما درک چنین حالات و مقاماتی غیر ممکن است و در نتیجه کیفیت استغفار از این کارهای نیک نیز پوشیده است.
3. و نیز ممکن است در اثر مراوده و برخورد با مردم در مسائل مختلف، آن توجه خاص به معبود یگانه را که در هنگام عبادت و نماز دارند نداشته باشند. که بر حسب فرموده پیامبر که: «و انه لیغان علی قلبی وانی لاسغفر بالنهار سبعین مره » ؛ یعنی تاریکیهایی درونم را فرا میگیرد و من برای رهاشدن از آنها هر روز هفتاد بار استغفار میکنم.
این مسئله حجابی را بر روی قلب آنها قرار دهد که برای برطرف شدن آن و نزدیکی بیشتر به خداوند از آن استغفار میکنند. البته باید توجه داشت که آنان در برخورد با مردم و گفتگو با آنها، هرگز کار غیر خدایی و کاری که آنها را از خدا دور کند ( معصیت)، چه سهوا و چه عمدا انجام نمیدهند. بلکه تمام کارهای آنها برای نزدیکی به ساحت ربوبی است. اما ممکن است توجه خاص به آن ذات یگانه را، که مثلا باید در نماز شب داشته باشند، در آن لحظات نداشته باشند، که به این خاطر استغفار میکنند و این مسئله نیز در قلمرو درک و عقل ما نمیگنجد.
4. استغفار خود عبادتی مطلق است که الزاما نباید پس از انجام گناه صورت گیرد. امام صادق(ع) در این زمینه میفرمایند که رسول خدا فرمودند:«خیر الدعائ الاستغفار»(7) ؛ بهترین دعا استغفار است.
و نیز امام صادق(ع) فرمودند: «کان رسول الله یتوب الی الله و یستغفر فی کل یوم و لیله مائه مره من غیر ذنب» (8) ؛ رسول خدا در هر شبانه روز صد مرتبه استغفار میکرد بدون آن که گناهی انجام داده باشد.
استغفار پیامبران و امامان از درگاه خدا نه به خاطر تعلیم شیعیان بوده است و نه عصمت آنها را خدشه دار میکند بلکه دلیل بر مراقبت نفس و خوف از خدا و نیز اوج مقامات و کمالات و فضایل آنها است.
بنابراین یکی از بهترین شاخههای عبادت و بندگی خداوند استغفاراست که تواضع و کوچک بینی انسان را در برابر خدا میرساند و طلب رحمت و غفران از درگاه خداوند منان است بلکه نیاز انسان به بخشایش خدای کریم و نشان عظمت و بزرگی و ترس ازهیبت و جلال او و این که بشر جز او پناهی ندارد را میرساند.
پی نوشت:
1. اصول كافى جلد 4 صفحه 179
2. همان، صفحه 180
3. همان، صفحه 180
4. همان، صفحه 181
5. همان، صفحه 181
6. همان، صفحه 186
7. تفسیر البرهان ج 5 ص 184
8. همان
صفحات: 1· 2