دلیل عاشقانه
از سرکشی نفسم به خدا شکایت میبرم و نفسم را در محکمه حساب و کتاب در جای مجرمان جنایتکار قرارش میدهم.
باز خواستش میکنم و به حبس ابد هشدارش میدهم ولی او خیلی مظلومانه برایم بهانه می آورد که ای بابا خوش باش این چند روز جوانی را . پیری ات مال خودت هرچه خواستی عبادت کن. هرچه خواستی از خدا فرمان ببر. حالا خوش باش کو تا فردا. کو تا گوش مالی خدا. آن را هم تحمل میکنی چیزی نیست .تمام میشود. فکر فردا را نکن چه برسد فکر آن دنیایت را . توبه میکنی. اصلا با هم توبه میکنیم و سر براه میشویم………………..
و من هزار بار فریبش را خورده ام و میدانم فردایی در کار نیست و دست بردار نیست و روزگارم را تباه خواهد کرد .برای هدایت و حتی پیری ام ضمانت نیست. به قعر جهنمم میبرد. آنجا که ظلمت مطلق است و حتی یاد خدا هم نیست.
ومن از همدستی با نفسم میترسم. یک لحظه دوری از خدا برایم مساوی پوچ شدن است. وقتی از خدا دورم میکند دیگر روی برگشتنم نیست و طول میکشد تا از شدت غربت از خودم فرار کنم و به او پناه ببرم.
دلم را قسم میدهم فریبش را نخورد و حقیقت زشتی عمل را مدام به رخش میکشم تا دلم آب نشود و پی هوا و هوس نرود .
احساس عجز میکنم از حیله و نیرنگش به خدا پناه میبرم.
چشیده ام طعم بندگی شیطان را زهر است از جام زهر تلختر است و چشیده ام لحظه های بندگی را شیرین است واز عسل شیرینتر است و همین لذت بندگی دلم را غرق مسرت میکند که برایش کافی است. واز هر لذتی برایش بهتر و امن تر است .
خدا جنود عقل را به کمکم میفرستد تا کم نیاورم.
و عقلم با نفسم گلاویز میشود که ای حیله گر، دروغ میگویی. رهایش نمیکنی . از کجا معلوم فردایی در کار باشد. چون فقط خدا خبر دارد. تو با شیطان همدستی شکی نیست و برای نابودی آدم تلاش میکنی و رهایش نمیکنی.
عقلم وکیلم میشود و از نفسم بازخواست میکند که تو جرمت سنگین است و سابقه ات خراب است به تو اطمینانی نیست.
و اگر مهدی فاطمه فردا روز ظهور کند آدم را راه خروجی نیست. با روی سیاهش نمیتواند به استقبال مهدی فاطمه برود . میتواند؟ پس کجا برود؟ شرمساری اش را کجا پنهان کند. با شوق دیدار مولایش چه کند؟ رو سیاهش نکن میخواهد در رکابش برود و به استقبالش برود و از مولایش نظری بخرد.
این را که عقلم گفت سجده ی شکر کردم که نجاتم دادند و نفسم را خلع سلاحش کردند و بی جوابش کردند.
ما منتظر مهدی فاطمه ایم . این انتظار برایمان شفا بخش است و عجب نجات بخش است که مبادا توبه نکرده باشیم و
آلوده و روسیاه مهدی فاطمه بیاید و حسرت یک نگاه.